زندگی و زمانه زنان قاجار در قاب دوربین آنتوان خان
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در نگاه اول و به طور معمول به خیابان‌ها و جاده‌ها تنها به عنوان راه‌های ارتباطی درون و برون شهری نگریسته می‌شود. اما از زمانی که انسان‌ها اوقات بیشتری را صرف  عبور و مرور در اطراف خود کردند، رفته رفته نقش آنها نیز دچار تغییر شد، اما چگونه؟ در این مطلب قصد داریم به سراغ تعدادی از دیدنی‌ترین خیابان‌ها و جاده‌های جهان رفته و تأثیر متفاوت آنها را بر جهان پیرامون‌شان بررسی کنیم.

هیچ چیز لذت بخش تر از مشاهده‌ی منظره‌ای متفاوت و البته دیدنی نیست به خصوص زمانی که در حال سفر از یک مکان به مکان دیگری هستیم، به نظر شما این طور نیست؟ شاید خیلی از ما از رانندگی یا سفر در میان جاده‌های پرپیچ و خم و سرسبز شمال را به دلیل همین ویژگی دوست داریم. در ادامه تعدادی از خیابان‌های دیدنی و تأثیر گذاری که در گوشه و کنار جهان واقع شده‌اند را مشاهده خواهیم کرد، جاده‌هایی که  به دلیل جذابیت و یژگی‌های خاص خود به شهرت و محبوبیت دست یافته‌اند.

10. جنگل بامبو، کیوتو، ژاپن

این جاده در ناحیه‌ی آراشیاما (Arashiyama) واقع شده که خود مملو از جاذبه‌های گردشگری است. جنگل بامبو یکی از محبوب‌ و معروف‌ترین نقاط این ناحیه و محیطی مناسب برای بازیابی سلامت روحی و البته تفریح و سرگرمی است. پیاده‌روی در مسیرهایی تعبیه شده در این جنگل که  توسط هزاران درخت بامبو احاطه شده‌اند، حقیقتاً بهترین روش برای آرامش ذهن و جسم به شمار می‌رود. موهبتی که شاید در هیچ کجای جهان بدین صورت نتوان به آن دست یافت.

9. حصارهای تیره (Dark Hedges)، ایرلند شمالی

اين جاده‌ی دیدنی در احاطه‌ی درختانی تماشایی قرار دارد، درختانی که در قرن هجدهم و توسط خاندان استوارت کاشته شده‌اند، جاده‌ای که گویی از دل داستان‌های پریان سربرآورده است. شاخه‌های مارپیچ و پرپیچ و خم این درختان صحنه‌ای دیدنی و تونلی خوشایند و تأثیرگذار خلق کرده است. هر چند افراد محلی این نقطه را مکانی جن زده و تسخیر شده به حساب می‌آورند، چرا که بارها همزمان با غروب و تیرگی آسمان، شبح  خاکستری رنگ بانویی در این ناحیه مشاهده شده است.

Heerstrasse. 8، بن، آلمان

هر بهار و معمولاً در ماه آوریل، خیابانی در شهر بن آلمان، غرق در شکوفه‌های صورتی رنگ درختان گیلاس می‌شود، خیابانی که به همین مناسبت به نام خیابان شکوفه‌های گیلاس نامیده می‌شود.در واقع این خیابان از زمانی به شهرت رسید که تصاویرمبهوت کننده‌ی آن در دنیای مجازی منتشر شد و از آن زمان تا کنون در سرتاسر دنیا مورد تحسین قرار گرفته و به شهرتی فراوان دست یافته است.

7. ایووآ (Yvoire)، آلپ، فرانسه

ایووآ دهکده‌ای است که در ساحل دریاچه‌ی جِنیوا واقع شده و  اغلب از آن به عنوان یکی از زیباترین دهکده‌های فرانسه یاد می‌شود. این دهکده‌ی خوش منظره در قرن چهاردهم بنیان نهاده شده و از معماری تاریخی و درخشانی برخوردار است.  قدم زدن در خیابان‌های باریک ایووآ، احساسی بسیار خاص و دلنشین به انسان می‌دهد.

6. بزرگراه ناکاسندو(Nakasendo)، ژاپن

جاده‌ای تاریخی که کیوتو را به اِدو (توکیوی مدرن) متصل می‌کند. این بزرگراه در قرن هفدهم ساخته شده و به امتداد 534 کیلومتر گسترده شده است. برخی از قسمت‌های آن در شکل اصلی خود و با همان سنگفرش‌های قدیمی باقی مانده‌اند، درحالی که بخش‌هایی از آن بازسازی شده و در میان نواحی خوش منظره و چشم اندازهایی زیبا امتداد یافته‌اند، مسیری که پیاده روی به یاد ماندنی را رقم خواهد زد.

5. Rua Goncalo de Carvalho، پورتو آلگره، برزیل

این خیابان که 500 متر درازای آن است توسط درختانی سرسبز احاطه شده است. اگر از بالا به آن بنگریم سایه‌بانی سبزرنگ و پر طراوت را مشاهده خواهیم کرد که توسط بیش از صد درخت اقاقیای تماشایی شکل گرفته است، درختانی که خود در دهه‌ی 1930 کاشته شده‌اند. این اولین منطقه‌ی شهری در آمریکای لاتین است که به عنوان میراث محیط زیستی مورد توجه قرار گرفته و از آن حفاظت شد، به ویژه پس از آنکه تعدادی تاجر تصمیم داشتند تعدادی از این درختان را قلع و قمع کنند.

4. بزرگراه شانگهای، شانگهای، چین

این بزرگراه شاید یکی از تأثیرگذارترین‌ها در نوع خود و در سطح جهان باشد. این بزرگراه بویژه شب هنگام و زمانی که غرق نور شده و می‌درخشد رویایی و شگفت انگیز به نظر میرسد. البته باید مشاهده‌ی منظره‌ی دیدنی آسمانخراش‌های منطقه‌ی پودونگ (Pudong) را هم به این جذابیت‌ها افزود. قطعاً با سفر در این بزرگراه حسی جالب و فوق مدرن به انسان دست خواهد داد.

3. اسپلّو(Spello) ، آمبریا، ایتالیا

این دهکده‌ی زیبا و خوش منظره‌ی قرون وسطایی از شبکه‌ای از خیابان‌های باریک برخوردار است که گردشگران عاشق گم شدن در میان آنها هستند. این گم شدن خود خواسته فرصتی در اختیار آنان قرار می‌دهد تا در میان این مسیر رمانتیک قدم زده و به تحسین آثار معماری و تاریخی این ناحیه بپردازند. در بهار و تابستان این خیابان‌ها از رنگ‌های شاد و زنده اشباع می‌شوند چرا که گل‌های خوش رنگ و بو باز شده و این ناحیه را حتی خوشایند و فراموش‌نشدنی‌تر از همیشه می‌کنند.

2. سن خوآن، پورتوریکو

سن خوآن کهن در قرن شانزدهم تأسیس شده و یکی از قدیمی‌ترین مناطق پورتوریکو به حساب می‌آید. در این منطقه بخش‌های متعددی وجود داشته که تحت حمایت سازمان یونسکو قرار گرفته‌اند. در سن خوآن، خانه‌های دیدنی و خیابان‌های تماشایی و منحصر بفرد  ساخته شده از آجرهای آبی، دست به دست هم داده و  یک فضای شهری تماشایی را به تصویر می‌کشند.

1. خیابانی از بائوباب‌ها، مینابه (Menabe)، ماداگاسکار

شاید این خیابان در زمینه‌ی زیبایی و تجمل به پای خیابان‌های لوکس و جذاب شهر پاریس نرسد، اما در مقابل از چیزی به مراتب بهتر و درخشان‌تر بهره برده است. این جاده‌ی خاکی و نسبتاً بهم ریخته که مورونداوا (Morondava) در ساحل غربی ماداگاسکار را به بلونی (Beloni) متصل می‌کند، خود در محاصره‌ی درختان بلند، کمیاب و زیبای بائوباب قرار گرفته است. اگر چه این جاده‌ای ناهموار و پر دست‌انداز است، اما هنوز هم بهترین نقطه‌ی جهان برای تحسین این درختان بومی  ماداگاسکار به شمار می‌رود.

سفر ما در میان جاده‌ها و خیابان‌های کشورهای دیگر به پایان رسید، اما خیابان‌ها و جاده‌های دیدنی کشور ما کدامند؟ شاید معروف‌ترین خیابان شهر تهران، خیابان ولیعصر شباهتی به خیابان معروف شهر پورتو آلگره برزیل داشته باشد، حداقل تا قبل از آنکه شبانه تعدادی از کهنسال‌ترین درختانش را از دست بدهد. یا یکی از زیباترین جاده های بین شهری جهان جاده چالوس و از زیباترین جاده های منتهی به  ساحل جاده گیسوم. نظر شما چیست؟ خیابان و جاده‌ی مورد علاقه شما کدام‌ها هستند؟ نظرات خود را با ما و دوستان‌تان در میان بگذارید.

صحبت از زندگی چشمان است. چشم هایی که دریچه قلب انسان ها هستند. چشم هایی که هیچ چیز را نمی توانند در خود مخفی کنند و واقعیت محض هستند. چشم و نگاه در بیشتر اشعار و داستان ها نقش اول دارند زیرا به واسطه تیر نگاه است که دل از عاشق ربوده و در دام عشق گرفتار می شود.
وقتی چشم ها همه چیز را بیان می کنند، به واژه و کلام نیاز نیست. این معجزه‌ی نگاه باعث شده است گروهی اینترنتی در میان عکس های تاریخی جست‌وجو و مجموعه کامل و جالبی از چشم هایی که هر کدام حرفی برای گفتن دارند را گردآوری کنند. در این مجموعه می توانید صلح، جنگ، ترس، نگرانی، خشم، تردید، لذت، شجاعت و ... را به خوبی ببینید.

1.    جنون

سربازی که دچار ضربه روحی شده در سنگر در طول جنگ Courcelette در اواسط سپتامبر سال 1916 میلادی.
در طول جنگ جهانی اول، سربازان در اثر فشارهای روحی ناشی از جنگ دچار ضربه های روحی می شدند و حالتی از جنون به آنها دست می داد. بمباران، کشتار، توجیه ناپذیر بودن این همه کشتار، بی خوابی و ... همه باعث این جنون بودند.

2.    شکست

سرباز ارتش سرخ در حال هدایت سرباز آلمانی به اردوگاه اسیران پس از جنگ استالین گراد.
آلمان ها مورد محاصره قرار گرفتند و به سرعت سوخت گرمایشی و تجهیزات و داروهای پزشکی آنها تمام شد و هزارن نفر از آنها در اثر سرمای شدید، سوءتغذیه و بیماری جان خود را از دست دادند. جنگ استالین گراد از جمله خون‌بارترین و فجیع ترین جنگ های تاریخ به شمار می رود.

3.    ترس

سرباز 15 ساله آلمانی به نام "هانس جورج هانکه" پس از دستگیر شدن توسط ارتش نهم نیروهای آمریکایی از ترس گریه می کند 3 آوریل 1945 میلادی.
این کودک عضوی از گروهک ضدحمله Luftwaffe بود اما در محاصره اشک های خود غرق شده است. پدر او در سال 1938 و مادرش در سال 1944 میلادی کشته می شوند و او به منظور محافظت از زندگی خود به گروهک Luftwaffe ملحق می شود.

4.    خستگی و در ماندگی

کلوزآپی از زندانی جنگ آمریکایی در زندان های آلمان که به شدت لاغر و نحیف است و روی تخت زندان آلمان دراز به دراز افتاده است.

5.    شهامت

پدر "بی بی آیشا" 18 ساله هنگامی که 12 سال بیشتر نداشته است، او را به عنوان غرامت به مبارزان طالبان داده است. او در 14 سالگی مورد سواستفاده های مکرر قرار می گیرد. در سن 18 سالگی از دست طالبان فرار می کند اما به دست پلیس دستگیر می شود و دوباره به خانواده خود بازگردانده می شود. پدر او دوباره او را به همسر طالبانی اش باز می گرداند. سه نفر از اعضای خانواده او را به کوهستان می برند و بینی و گوش هایش را می برند و در همان جا رهایش می کنند تا بمیرد. اما بی بی توسط نیروهای امداد آمریکایی نجات پیدا می کند. چهره او روی جلد مجله تایمز چاپ می شود تا ظلمی که به زنان افغان اعمال می شودبه گوش همه دنیا برسد.

6.    فریبکار

Corporal Yukio Araki 17 ساله که سگی کوچک در دست خود دارد را به همراه 4 مرد جوان دیگر از موسسه 72امین Shinbu در این عکس می توانید ببینید. این عکس درست یک روز پیش از كامى‌ كازى (خلبان‌ فدايى‌ كه‌ هواپيماى خود را پر از بمب‌ كرده‌ به‌ كشتى‌ دشمن‌ مى‌زند) این گروه در ماموریت Okinawa  برداشته شده است.

یوکیو اراکی دو ماه پس از این عکس در حمله خودکشی خود به کشتی آمریکایی در سن 17 سالگی جان خود را از دست داد.

7.    بیگناهی

این عکس به نام "پسری با چشمان یاقوت" شهرت دارد. وقتی این عکس برای نخستین بار در اینترنت به اشتراک گذاشته شد، عکاس آن به نام ونسی بریستو مورد اتهام قرار گرفت که عکس واقعی نیست و فتوشاپی است. اما او تصاویر دیگری نیز از این پسر منتشر کرد تا  ثابت کند هیچ دستکاری ای در کار نیست. پوست سیاه و چشمان آبی آسمانی این پسر نوعی بی گناهی را به انسان القا می کند.

8.    ایمان

این عکس از آلبوم شخصی سربازی به نام Einsatzgruppen برداشته شده است که در پشت آن نوشته شده ایت: "آخرین یهودی وینیستا". این عکس نشان می دهد اعضای Einsatzgruppen مردان یهودی را در کنار گور دسته جمعی می نشانده اند و با شلیک گلوله آنها را می کشته و به داخل گور می انداخته اند.

وینیستا - اوکراین در سال 1941 میلادی. همه یهودی های این منطقه به طور دسته جمعی کشته و دفن شده اند.  

9.    امید به امداد

جراح قلب پس از 23 ساعت جراحی، موفق به پیوند قلب می شود. دستیار او در گوشه اتاق به خواب رفته است.  

10.    ناامیدی محض

زنی در گوشه پیاده رو در انتظار مرگ در اثر گرسنگی و سوءتغذیه - لهستان سال 1941 میلادی 

11.    تعجب

هارولد ویتلز که به طور مادرزادی ناشنوا به دنیا آمده بود، پس از شنیدن نخستین صدا به کمک سمعک دهانش از تعجب باز مانده و چشمانش گرد شده است.

12.    هراس

در 15 آوریل 1989 میلادی در استادیوم Hillsborough در شلفیلد در انگلستان، بخشی از استادیوم ریزش می کند و به واسطه آن 96 نفر کشته و 766 نفر زخمی می شوند. این رویداد به عنوان یکی از فجایع ناراحت کننده تاریخ فوتبال ثبت شده است. 

13.    از دست دادن بی‌گناهی

احمد - پسر 8 ساله اهل سوریه که به عصیانگران سوری ملحق شده است و دیگر بیگناهی کودکانه را نمی توان  در چشمان او دید.  

14.    کینه و نفرت

جوزف گوبلز. در این عکس تصویر گوبلز را یک دقیقه پیش از اینکه متوجه شود عکاس یهودی است، می بینید. عکاس که آلفرد ایزن اشتات نام دارد در این مورد نوشته است، او پس از اینکه متوجه می شود من یهودی هستم با چشمانی سرشار از نفرت و کینه نگاه کرد. 

15.    احتیاط

شربت گولا پس از بمباران افغانستان توسط شوروی در یتیم خانه بزرگ شد و سپس در سال 1984 میلادی به کمپ نصیرباغ در پاکستان فرستاده شد. نیروهای روسی خانواده او را کشته و روستایشان را اشغال کرده بودند و او، خواهر و مادربزرگش را مجبور کرده بودند از طریق کوهستان به کمپ باغ نصیر در پاکستان بروند.  

16.    شرم

تراشیدن موهای زن فرانسوی به جرم برقراری ارتباط عاشقانه با سرباز آلمانی. این عکس پس از جنگ جهانی دوم برداشته شده است.  

17.    رنج کشیدن

Nguyen Thi Ly، 9  ساله از معولیت "عامل پرتقالی رنگ" رنج می برد. در طول جنگ ویتنام، ارتش آمریکا 12 میلیون گالن سم به نام "عامل پرتقالی رنگ" را با هلی کوپتر در سراسر ویتنام منتشر کرد تا همه گیاهان از بین بروند تا آنها بتوانند نیروهای ویتنام یرا پیدا کنند. اما 4.5 میلیون ویتنامی و 2.5 میلیون آمریکایی در اثر این سم دچار بیماری "عامل پرتقالی رنگ" شدند که هنوز هم پس از سه دهه این بیماری ادامه دارد و به نسل های بعد منتقل می شود.  

18.    صلح

سربازی گمنام در ویتنام جنوبی - 18 ژوئن سال 1965 میلادی

19.    ترس و احترام

کودکان در حال تماشای کشته شدن اژدها در نمایش عروسکی در پاریس - 1963 میلادی 

20.    لذت

آزادی زیبارو " 1945 " در این تصویر زن زندانی را در لحظه آزادی خود می بینید. او به قدری شاداب و خوشحال است که به هیچ عنوان خستگی و درد زندان را نمی توان در چشمان او دید. 

دست خط اميركبير به ناصرالدين

قربانت شوم الساعه که در ایوان منزل با همشیره‌ی همایونی به شکستن لبه‌ی نان مشغولیم، خبر رسید که شاهزاده موثق‌الدوله حاکم قم را که به جرم رشا و ارتشا معزول کرده‌بودم به توصیه‌ی عمه‌ی خود ابقا فرموده و سخن هزل بر زبان رانده‌اید. فرستادم او را تحت‌الحفظ به تهران بیاورند تا اعلیحضرت بدانند که اداره‌ی امور مملکت به توصیه‌ی عمه و خاله نمی‌شود.

 

تصاویری از قطعه هنرمندان در بهشت زهرا

به گزارش تکناز تصایری از قطعه هنرمندان بهشت زهرا در این پست موجود است اینجا قطعه 88 بهشت زهرا یعنی همان قطعه هنرمندان است، آرامگاه هنرمندان، بازیگران و چهره های آشنای هنر و ادبیات و موسیقی ایران در این مکان هستند تعداد تصاویر زیادی این مجموعه است شاید نام های آن ها برای شما نیز آشنا باشد.

زمانی تلویزیون دو کانال بیشتر نداشت و کل برنامه‌هاش قابل شمارش و نسبتاً مختصر و مفید بود. ماهواره وجود خارجی نداشت! ویدئو هم که هر کسی نداشت، پتو پیچ می‌شد. تلویزیون با تحولات سیاسی و فراگیرتر شدن دیگه به بخش اصلی سبک زندگی مردم تبدیل شده بود و برنامه‌ها سوار بر اصول مردم‌داری در شرایط سخت حرکت می‌کرد. وقتی تعریف رسانه تا این حد محدود می‌شد، طبیعی بود که این بازه‌ی کوچک توسط مخاطب وسیعی تمام و کمال دیده می‌شد و حالا جزو خاطرات مشترک نسلی است از دورانی که سادگی موج می‌زد...
صداهای ماندگار دوبله ایران دوره‌ای تکرارنشدنی رو طی می‌کرد، سریال‌های خارجی با این تکیه‌گاه و البته محدودیت‌های موجود، بیشتر از ایرانی‌ها بود و کیفیت به نسبت بالاتر و مخاطب بیشتری داشتند. اما هنوز خیلی از استعدادهای برنامه‌سازی حضور خودشون رو حفظ کرده بودند و با نگاهی حرفه‌ای از شرایط موجود در کنار هم فعالیت می‌کردند، یک همکاری همه جانبه از دوبلر و مجری و بازیگر و... که تلویزیون بعدها هیچ وقت اون رو تجربه نکرد. غالب این‌ها هم در بخش کودک به فعالیت پرداختند و به همین دلیل برنامه‌هایی که تولید می‌شد با ساختار چند لایه‌ی خودشون بزرگسالان رو هم به راحتی با برنامه‌های کودک همراه می‌کرد. برنامه‌ای مثل کلاه‌قرمزی بعد از سالها هنوز این ویژگی رو در خودش داره. شعارزدگی برنامه‌ها هم مخاطب گیج از شرایط موجود رو پس نمی‌زد. زمان زیادی طول کشید تا خط قرمزهایی که اغلب حاصل تردید و اقتضای زمان بود فضای بازتری رو محدود کند. با تاسیس شبکه سوم سیما در ۴ آذر ۱۳۷۲ دوران جدیدی آغاز شد. حالا تعداد شبکه و ساعت پخش برنامه‌ها افزایش یافته بود، تلویزیون‌های سیاه و سفید قدیمی با رنگ و لعاب برنامه‌ها به تدریج از دور خارج ‌می‌شد و فقط گزارشگر بازی مخاطبین سیاه و سفید رو به یاد داشت! ابعاد رسانه مثل گازکشی مناطق مسکونی گسترش می‌یافت و کرسی‌نشینان حالا پتو به دست شده بودند! حالا دیگه دوران سادگی رو موج برده بود.

اینجا کمی خاطره‌بازی می‌کنیم، با برنامه‌ها و سریال‌های تلویزیون از دورانی که میشه در انتهای دهه هفتاد خاکش کرد.

مسابقه‌ی هفته
با اجرای به یادماندنی زنده یاد "منوچهر نوذری" ( ۱۳۰۴ قزوین - ۱۶ آذر ۱۳۸۴ تهران)

"به نام یگانه‌‌ی عالم"
 

"از کی بپرسم؟"

مسابقه‌ی هفته برنامه‌ای تلویزیونی‌ بود که اوائل دهه ۷۰ هر هفته پنجشنبه شب‌ها برای مدتی طولانی از تلویزیون ایران بخش می‌شد. این برنامه مسابقه‌ای چند مرحله‌ای بود که نوذری مجری‌گری آن را به عهده داشت. در این مسابقه ۱۵ شرکت کننده شرکت می‌کردند و به پرسش‌هایی که در موضوعات مختلف اطلاعات عمومی بود پاسخ می‌دادند. در مرحله نخست در دو نوبت شرکت‌کنندگان به پرسش‌ها و به نوبت پاسخ می‌دادند و در مراحل بعد کسانی که پاسخ صحیح می‌دادند تعیین می‌کردند که چه کسی باید به سوال بعدی جواب دهد.
حسین فردرو، کارگردان و تهیه‌کننده تلویزیون به ایسنا می‌گوید: "منوچهر نوذری در برنامه‌ی "هزار برگ هزار رنگ" راوی بود. از این برنامه بود که مطرح شد و راه برای حضورش در تلویزیون هموار شد. اگرچه نوذری با رادیو همکاری داشت اما در تلویزیون، اولین برنامه خود را پس از انقلاب با "هزار برگ، هزار رنگ" آغاز کرد که موفق هم بود. بعدها پس از این برنامه بود که کار منوچهر نوذری در "مسابقه هفته" آغاز شد و از او برای اجرای این کار دعوت کردند. "مسابقه هفته" را حسین احمدی تهیه‌کنندگی می‌کرد و از آن زمان به بعد بود که هشت سال این مسابقه به طول انجامید. نوذری که به عنوان مجری در این برنامه حضور پیدا کرد، راه را برای خود هموار کرد و پس از این برنامه‌های دیگری را اجرا کرد.
مرحوم منوچهر نوذری علاقه زیادی به تاریخ تلویزیون داشت به گونه‌ای که از دستگا‌ه‌ها و ابزارهایی که در طول تاریخ وجود داشت، آرشیوی را برای خود نگهداری می‌کرد. او یک شخصیت کاملا تلویزیونی بود و علیرغم اینکه سابقه‌اش در رادیو از تلویزیون بیشتر بود، با این حال تلویزیون را خیلی خوب می شناخت و سبکش کاملا با بقیه متفاوت بود."
نوذری در مصاحبه با ایسنا گفته بود: "مسابقه‌ی هفته سالها، جزو موفق‌ترين برنامه‌های تلويزيونی بود تا اينكه آقای پورنجاتی قائم‌مقام وقت سازمان گفت كه سوال‌های مذهبی آن را زياد كنيد و زن‌ها نباشند... بعد دوباره تغيير كرد تا اينكه گفتند نمی‌خواهيم..."

در روزهای پایانی زندگی این هنرمند در بیمارستان اینگونه از او نقل شده:

"من اولین کسی بودم که در تلویزیون ایران مقابل دوربین رفتم و گفتم نام جعبه‌ای که تصویر من را در آن می‌بینید تلویزیون است."

وی در برنامه‌ی "صبح جمعه با شما" به عنوان نویسنده‌ی طنز رادیویی و صداپیشه‌ی نمایشنامه‌ها با نام "آقای دست و دلباز" و همچنین "آقای ملون" حضور داشت. معمولاً این شعر را در پایان برنامه‌های صبح جمعه با شما می‌خواند و بر روی سنگ آرامگاهش نیز همین شعر نقش بسته است:

 ز حق توفیق خدمت خـواستم دل گفت پنهانی
چه توفیقی از این بهتر که خـلـقـی را بخندانی

Oshin ـ پخش اصلی در ژاپن: ۴ آوریل ۱۹۸۳ - ۳۱ مارس ۱۹۸۴ (297 قسمت 15 دقیقه‌ای)

اوشین اولین سریالی بود که از آسیای شرقی وارد صدا و سیمای ما شد.
این سریال اولین بار سال ۱۳۶۵ در ایران با عنوان "سال‌های دور از خانه" دوبله و پخش شد(شنبه‌ها ساعت 21)، بعدها در دهه ۷۰ از برنامه تصویر زندگی و در حال حاضر از شبکه تماشا.
پخش این سریال در ایران با شایعات و جنجال همراه شد که بهتره از ویکی‌پدیا بخونید: سال‌های_دور_از_خانه/http://fa.wikipedia.org/wiki

دوبله این کار پر از است از اسامی بزرگان این هنر. مریم شیرزاد در مصاحبه‌ای در این رابطه گفته: "ما هر هفته سریال را برای هفته بعد دوبله می‌کردیم و فشار کار زیادی بر ما بود."

دوباره اوشین؛ محبوب ترین ژاپنی ایرانی‌ها از کجا آمد؟
4 آوریل 1983 میلیادی (15 فروردین 1362 شمسی). میلیون‌ها ژاپنی صبحشان را با دیدن اولین قسمت از سریال "سال‌های دور از خانه" از تلویزیون ان‌اچ‌کی شروع کردند. سریال‌های صبحگاهی، سریال‌هایی بودند که هر قسمت آنها، یک ربع بود و قرار بود شخصیت فعال آن به مردم ژاپن که در مسیر توسعه اقتصادی بودند. امید بدهد و ملت وقتی دارند صبحانه می‌خورند با دیدن جان کندن قهرمانان، آنها را سرلوحه خودشان قرار بدهند و در کل روز جان بکنند. چنانچه علاوه بر او اوشین، هانیکو هم با چنین نگاهی ساخته شد.
"سال‌های دور از خانه" سریالی 297 قسمتی بود که پخش روزانه آن تا 31 مارس 1984 میلادی (11 فروردین 1363 شمسی) ادامه یافت.
وقتی تلویزیون ان‌اچ‌کی فهمید که اوشین رکورد زده و حدود 69 درصد ژاپنی‌ها را پای خودش نشانده، تصمیم گرفت این سریال را جهانی کند. تصمیمی که ابتدا با واکنش منفی مردم ژاپن روبه‌رو شد چون ژاپنی‌ها معتقد بودند این سریال، تصویری سیاه و زشت از کشورشان نشان می‌دهد و کاربرد داخلی دارد اما استقبال جهانی از آن چیز دیگری را نشان داد. این سریال در عرض دو سال در 59 کشور از جمله ایران پخش شد که به شدت مورد استقبال قرار گرفت؛ طوری که سال بعدش، سریال انیمیشنی آن هم ساخته شد، کتاب‌های کمیک اوشین طرفدار پیدا کرد و حتی تئاتر‌هایی با محوربیت اوشین روی صحنه رفت.

محله‌ی برو بیا
مجموعه‌ای ۱۲ قسمتی که علایم راهنمایی و رانندگی را به صورت طنز به بچه‌ها یاد می‌داد. روزهای پنجشنبه از کانال دو پخش می‌شد.

(رضا ژیان)‌:
آقای تابلوکار: کسی که عقیده داشت باید جای درخت تابلو کاشته شود و البته تابلوهای تقلبی رو به حسین آقا (بقال محله بروبیا که در محله برو بیا عروسک بود) می‌فروخت.
در نقش کیمیاگر اعظم هم بازی می‌کرد.
(اکبر عبدی)‌:
در نقش حسن بچه‌ شکموی محل و همچنین انسان اولیه بازی ‌می‌کرد. انسان اولیه در لابه‌لای جنگل‌ زندگی می‌کرد و شیری نیز هر از چندگاه در کنار خانه او نعره می‌زد.
(حمید جبلی)‌:
مجتبی: از دوستان حسن که مدام آویزون پسیانی می‌شد!
نقش پسر کیمیاگر رو هم بر عهده داشت، پدرش (رضا ژیان) او را "سببی" صدا می کرد و پسرش او را "ابوی" خطاب می کرد.
(آتیلا پسیانی)‌:
بچه‌ی عصبی و نق‌زن محله بود که جبلی گوشش رو می‌کشید بیب می‌زد!
پسر باهوش یونانی!: ابتدا خنگ بود ولی بعد از مدتی باهوش شد.
(فردوس کاویانی)‌:
سرکار: پلیس راهنمایی و رانندگی‌ای که آقا حسین به او خانه اجاره داده بود.
در نقش پدرِ پسر باهوش یونانی بازی می‌کرد و هی نکاتی رو به پسرش گوشزد می‌کرد. پدرِ بزرگ، پسرِ بزرگ!
محمود جعفری هم اونه که در هر دو سری لباس راه‌راه و شلوار بند‌دار می‌پوشید.
دو تا عروسک محله یکی حسین آقا بقال و اون یکی پسربچه‌ای به اسم کله بود پشت پنجره!

محله‌ی بهداشت
به دنبال موفقیت محله‌ی برو بیا در سال ۱۳۶۲ ، داریوش مودبیان و حسین فردرو این بار محله‌ی بهداشت رو با محور پیام‌های بهداشتی و بازیگران بیشتر در سال ۱۳۶۳ کارگردانی کردند.
زنده‌یاد مسعود رسام تهیه‌کننده و بیژن بیرنگ هم نویسنده آن بود.

همه‌ی بازیگران محله‌ی بهداشت. جلوی قاب تصویر: حسین محب‌اهری
نشسته از راست به چپ: محمود جعفری، حمید جبلی، زنده‌یاد حسین پناهی، اکبر عبدی، مجید کربلایی و آتیلا پسیانی
ایستاده از راست به چپ: امیر چوپان، فاطمه نقوی(مادرِ کَلٌه)، اکبر رحمتی، رضا رویگری، مرتضی ضرابی، زنده‌یاد رضا ژیان و فردوس کاویانی

بچه‌ها سلامت باشید
لاشخوری که قاطی آشغالا ول می‌خورد و موشی که داد می‌زد بچه ها سلامت باشید!
این برنامه آیتم‌های عروسکی با موضوع رعایت بهداشت شخصی داشت و از کانال دو پخش می‌شد.

بچه‌ها مواظب باشید
افسردگی بعدازظهر جمعه با این برنامه از کانال یک تشدید می‌شد.
برای درس عبرت، حوادث رخ داده از بازیهای خطرناک رو نشون میداد و اوجش هم مربوط به چهارشنبه‌سوری بود که دیگه هر سال پخش می‌شد.

هفتِ هفتِ هفتاد و هفت؛
تاریخی که حالا سالها ازش می‌گذره.
چنین تاریخ‌هایی هر یازده سال یکبار تکرار می‌شوند اما شرایط همیشه فرق داره
مثلا ۸۸/۸/۸ که با تولد امام هشتم شیعیان همراه شد و بگذریم که با پدیده‌ی تبلیغات شاندیز بی‌مزه شد و البته پیش از اون حس نفرت از صدا و سیما بالاتر از همیشه شده بود.
نیم‌رخ برنامه‌ای بود که به خیلی‌ها نوجوانی رو یادآوری کرد، برنامه‌ای از سیمای نوجوان شبکه یک
برنامه‌ای که از هویت حرف می‌زد، معنویت و عرفان رو در اتاق شماره‌ی ۳ و الملک الحق المبین جستجو می‌کرد.
از قیصر امین‌پور می‌خواند و ناصر چشم‌آذر و کیتارو تم موسیقی اون بود...
نیم‌رخ که بی‌اسم شروع شد و برای انتخاب اسمش همه‌پرسی کرد، اواسط دهه هفتاد هنوز تلویزیون تنها رسانه‌ی خیلی از نوجوان‌ها بود.
با کامیار اسماعیلی نیم‌رخ شد، با امیرحسین مدرس و حسین رفیعی به اوج رسید و با شهاب حسینی به "اکسیژن" تبدیل شد.
نیم‌رخی که امیرحسین مدرس و حسین رفیعی اجرا می‌کردند در تاریخ ۷۷/۷/۷ به پایان رسید.
رفیعی "فَ فَ" بود و با اینکه مدرس براش "مو قشنگ" بود نیم‌رخ هم "نیم‌رو" اما از چند ماه قبلش که این تاریخ رو یادآوری می‌کرد مثل خود برنامه دپرس می‌شد.
نوجوانی یک نیم‌رخ در تاریخ ۷۷/۷/۷ خیلی ویژه به پایان رسید، آش هم براش پختن!
نهِ نهِ نود و نه هم میاد و راحت‌تر از چیزی که انتظار داری می‌گذره حتی بدون هیچ ویژگی خاصی.

کامیار اسماعیلی

موقشنگ .... فَه فَه


هفتِ هفتِ هفتاد و هفت!

سریال بازم مدرسم دیر شد ۱۳۶۲

سریال باز مدرسم دیر شد - یک سریال خاطره انگیز و به یاد ماندنی این سریال داستان پسری به نام محسن(اکبر عبدی) هست که هر روز به دلایلی دیر به مدرسه میرسه این سریال در سال ۱۳۶۲ ساخته شده و برای خیلی از بزرگسالان یادآور خاطرات کودکی شان می باشد که قطعا از دیدن آن بسیار لذت می برند. خلاصه داستان : برنامه ویژه کودکان و نوجوانان در ارتباط با آموزش نظم و انضباط در قالب طنز
بازیگران: اکبر عبدی - اسماعیل داور فر - مهین شهابی - عنایت الله شفیعی - مجید رزاز      کارگردان هنری : حسین افصحی

سریال خط قرمز

خط قرمز در زمان پخش در تلویزیون بسیاری از كلیشه‌های رایج آن روزها را شکست و سریال محبوب همه آنهایی شد كه قبل از آن مشكلات‌شان را لابه‌لای مجله‌ها و صحبت‌های كارشناسان تلویزیون دنبال می‌كردند.
خط قرمز حرف نسل سوم بود؛ نسلی كه آن دوره فراز و نشیب‌های بسیاری را پشت سر گذاشته و قاسم جعفری درست دست روی نقطه‌ای گذاشته بود كه سال‌ها كسی سراغش نرفته بود.

روباه پیر (به آلمانی: Der Alte)‏ یک مجموعه تلویزیونی آلمانی است که در ایران با نام کاراگاه کاستر پخش شده

این سریال در شبکه‌ی ZDF آلمان تهیه شده‌ است. موضوع این سریال عملیات کارآگاهی بود. از سال 1976 تا 1985 شخصیت اصلی این مجموعه را کارآگاهی به نام اروین کاستر بازی می‌کرد و پس از آن یعنی از سال ۱۹۸۶ تا سال ۲۰۰۷، نقش اصلی آن کاراگاه لئو کرس بود. در ایران نیمه‌ی اول این سریال با نام کاراگاه کاستر پخش شد، البته بخش دوم هم با نام بازرس پخش شده.

دوبله: کاستر (عطااله کاملی)، هیمن (غلامعلی افشاریه)، مارتین (پرویز بهرام)، ملینگر (ناصر ممدوح / خسروشمشیرگران)

دِرِک (به آلمانی: Derrick)‏ یک سریال تلویزیونی آلمانی است که توسط Telenova-Fernsehproduktion با همکاری ZDF، ORF و SRG بین 1974 و 1998 درباره کارآگاه سربازرس اشتفان درک (هورست تاپرت) و دستیار وفادار او هری کلاین، که موارد قتل را در مونیخ و حومه‌اش حل می‌کردند (مجموعاً سه مورد حل نشده باقی ماند) بود. این جذابیت پنهان، نه تنها ایرانی‌ها را تحت‌تاثیر قرار داد بلکه یک جورهایی کل جهان را تسخیر کرد.

همه ۲۸۱ قسمت ۶۰ دقیقه‌ای را نویسنده قدیمی نمایشنامه‌های تلویزیونی، هربرت راینکر نوشت و هلموت رینگلمان ساخت. قسمت‌های جدید درک، به عنوان یک قاعده جمعه شب ساعت ۲۰:۱۵ پخش می‌شدند. سریال محبوبیت عظیمی پیدا کرد و در بیش از ۱۰۰ کشور پخش شد. در واقع، تنها مناطق اندکی در جهان بوده‌اند که درک در آنها رسوخ نکرده، و این دو قهرمان از مدتها قبل در تاریخ تلویزیون برای خود جایگاهی ایجاد کرده‌اند.
بازیگر نقش درک در 13 دسامبر 2008 در سن 85 سالگی درگذشت.

دوبله: دِرِک(ایرج رضایی)، هری (امیر زند)

کمیسر رکس سریال تلویزیونی محصول اتریش بود که بین سال‌های 1994 تا 2004 روی آنتن می‌رفت (فصل ۱۱ در سال 2007 در ایتالیا ساخته شد و در ادامه به اتریش بازگشته)
در زمان پخش در ۴۰ کشور مختلف پخش می‌شد و در دهه هفتاد شمسی از شبکه سوم تلویزیون ایران با عنوان کمیسر و رکس پخش شد.
داستان ماجراهای سگی به نام رکس از نژاد ژرمن شپرد بود که در واحد قتل پلیس اتریش با هوشیاری خاصی به گروه در کشف رمز و دستگیری قاتلان کمک می‌کرد.
کار رکس از تعقیب مظنونان، پرت کردن حواس گروگان‌گیرها، جلوگیری از خودکشی یک زن، نجات یک کودکِ در آتش مانده تا سربه‌سرِ همکارانِ "موزر" گذاشتن را شامل می‌شد.  

تصمیم گرفتیم تصاویر دیده نشده از هنرمندان زن و مرد مشهور کشورمان را که در نزد مردم از محبوبیت ویژه ای برخوردار هستند را منتشر کنیم، این تصاویر با اذن خود این عزیزان منتشر شده است و بر گرفته از آلبوم شخصی آنها است. 

یکتا ناصر

آتنه فقیر نصیر

فریبز عرب نیا

حمید لولایی

هادی کاظمی ، محمدرضا هدایتی ، نادر سلیمانی

شقایق دهقان

مهدی سلطانی

مهدی باقربیگی

پگاه آهنگرانی

رضا عطاران

نسرین مقانلو

عطاران 

پرستو صالحی

پرستو گلستانی

این عکس مربوط به سریال دنیای شیرین محصول ۱۳۷۶ می باشد

این متن رو بخونید بی نظیره
قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد حرکتی کرد که دورش کند اما کاغذی را در دهان سگ دید. کاغذ را گرفت. روی کاغذ نوشته بود «لطفا ۱۲ سوسیس و یه ران گوشت بدین». ۱۰ دلار همراه کاغذ بود. قصاب که تعجب کرده بود سوسیس و گوشت را در کیسه ای گذاشت و در دهان سگ گذاشت.
سگ هم کیسه را گرفت و رفت.
قصاب که کنجکاو شده بود و از طرفی وقت بستن مغازه بود تعطیل کرد و به دنبال سگ راه افتاد.
سگ در خیابان حرکت کرد تا به محل خط کشی رسید. با حوصله ایستاد تا چراغ سبز شد و بعد از خیابان رد شد.
قصاب به دنبالش راه افتاد.
سگ رفت تا به ایستگاه اتوبوس رسید نگاهی به تابلو حرکت اتوبوس ها کرد و ایستاد.
قصاب متحیر از حرکت سگ منتظر ماند.
اتوبوس امد, سگ جلوی اتوبوس آمد و شماره آنرا نگاه کرد و به ایستگاه برگشت. صبر کرد تا اتوبوس بعدی امد دوباره شماره آنرا چک کرد. اتوبوس درست بود سوار شد.
قصاب هم در حالی که دهانش از حیرت باز بود سوار شد.
اتوبوس در حال حرکت به سمت حومه شهر بود و سگ منظره بیرون را تماشا می کرد. پس از چند خیابان سگ روی پنجه بلند شد و زنگ اتوبوس را زد. اتوبوس ایستاد و سگ با کیسه پیاده شد. قصاب هم به دنبالش.
سگ در خیابان حرکت کرد تا به خانه ای رسید. گوشت را روی پله گذاشت و کمی عقب رفت و خودش را به در کوبید. این کار را باز هم تکرار کرد اما کسی در را باز نکرد. سگ به طرف محوطه باغ رفت و روی دیواری باریک پرید و خودش را به پنجره رساند و سرش را چند بار به پنجره زد و بعد به پایین پرید و به پشت در برگشت.
مردی در را باز کرد و شروع به فحش دادن و تنبیه سگ و کرد.
قصاب با عجله به مرد نزدیک شد و داد زد: چه کار می کنی دیوانه؟ این سگ یه نابغه است. این باهوش ترین سگی هست که من تا به حال دیدم.
مرد نگاهی به قصاب کرد و گفت: تو به این میگی باهوش؟ این دومین بار تو این هفته است که این احمق کلیدش را فراموش می کنه.
پائولو کوئلیو
نتیجه اخلاقی: اول اینکه مردم هرگز از چیزهایی که دارند راضی نخواهند بود. و دوم اینکه چیزی که شما آنرا بی ارزش می دانید، بطور قطع برای کسانی دیگر ارزشمند و غنیمت است. سوم اینکه بدانیم دنیا پر از این تناقضات است. پس سعی کنیم ارزش واقعی هر چیزی را درک کنیم و مهم تر اینکه قدر داشته های مان را بدانیم

شیدا علی اکبر شیرازی: جاسوسی از مردم اتحادیه اروپا به خصوص مردم و مقامات آلمانی به یکی از بحث های روز در مناسبات آلمانی - آمریکایی مبدل شده است . از سوی دیگر کشتار مردم در غزه در کنار سکوت مجامع ببین المللی از جمله سازمان ملل متحد  هم کارتونیست ها را وادار کرده تا با طنزی تلخ موضوعاتی از این دست را طرح کنند.

باراک اوباما همواره شعار « بله ما می توانیم » را سر می‌داد. الکین کارتونیست روس تبار که برای روزنامه مسکو تایمز طرح می کشد در این کارتون اشاره دارد به بحث شنود از مقامات اروپایی که دستگاه مخوف جاسوسی آمریکا انجام داده است . (Moscow Times)

آمریکایی‌ها در یک حرکت قابل توجه به سوی شرق آسیا نقل مکان کرده اند. بسیاری از تحلیل‌گران خاورمیانه می‌گویند حضور چینی‌ها پس از تحولات یازده سپتامبر در خاورمیانه 8 برابر شده است و از سوی دیگر آمریکایی‌ها به سوی شرق آسیا نقل مکان کرده اند. کارتونیست این‌بار با تمسخر پایگاه آمریکایی در استرالیا سعی دارد بگوید چین تهدیدی سخت برای غرب نیست که با لشکر کشی قرار باشد مساله ای حل شود. (Moscow Times)

سی درصد از قربانیان فجایع غزه، کودکان هستند. حماس آتش بس 3 ساعته موقت را پذیرفته است و شمار کشته شدگان از 400 تن فراتر رفته است. آیا آمریکایی ها می خواهند کماکان نسبت به این نقض حقوق بشر سکوت کنند؟ (cartoon movement)

بله باز هم لاتوف و ماجرای دیگری این‌بار نه در خاورمیانه بلکه در اروپا . کارتونیست حامی مردم فلسطین که اهل برزیل است در آخرین طرح خود فرانسوا اولاند رئیس جمهور فرانسه را دستمایه طنز خود قرار داده و خشونت علیه مردم در فرانسه را که ضد اسرائیل و در دفاع از حقوق فلسطین وارد عمل شده اند نشان می دهد. (Lattuf cartoon)

بیش از هشتاد درصد قربانیان تحولات غزه غیر نظامیان بوده اند. ارتش اسرائیل از شدیدترین سلاح‌ها علیه مردم غزه استفاده می‌کند. موشک ها بمب افکن ها و جنگنده های مخرب ! (Lattuf cartoon)

 یک شرکت مطالعاتی فعال در زمینه بازار تبلیغات دیجیتال جهان، در تازه‌ترین بررسی خود اعلام کرد که سهم شرکت مایکروسافت از بازار تبلیغات دیجیتالی جهان در سال جاری میلادی به 2.54 درصد خواهد رسید.به گفته این شرکت مطالعاتی، سهم شرکت یاهو از بازار تبلیغات دیجیتال جهان در سال جاری میلادی برابر با 2.52 درصد پیش بینی شده است. (Pittsburgh Tribune-Review)

دبیر کل سازمان ملل متحد از روز گذشته سفر خود به خاورمیانه را آغاز کرده است. بان کی مون قرار است از سه کشور قطر ، کویت و اردن دیدار کند. در این دیدار ها وی مجموعه‌ای از رهبران مقاومت و نمایندگان صهیونیست ها را خواهد دید تا نشان دهد چندان هم از مرحله عقب نیست ! (Arab News)

اسرائیلی‌ها قصد دارند همان‌طور که 11 تونل در مرز رفح را تاکنون نابود کرده‌اند کانال های ارتباطی غزه و مصر را هم که تنها راه ارتباطی است از میان ببرند. به همین جهت تمرکز خود را بر مرزهای مصر با غزه قرار داده اند. (Arab News)

انتخابات اندونزی بزرگترین کشور اسلامی با بیش از 250 میلیون جمعیت، شرق آسیا را با چالش مواجهه کرده است . (Gulf News)

جنگنده های اف شانزده و اف بیست و دو برای کشتار کودکان کافی است ! این نقطه نظر بسیاری از صهیونیست هاست . آنها با سنگین ترین ابزار نظامی خود به جنگ غزه آمده اند. (Arab News)