تنهایی عاشقانه
اینجا دلتنگ نیستی
نويسندگان
داشتم می رفتم سر کلاس.برعکس همیشه صدایی از کلاس نمی آمد

 

در را که بـاز کــردم

 

دیدم که هیچ کــس نیست روی تخته نوشته شده بــــود :


"بچه هــــای کلاس دوم فرهنـــگ همگـــی رفته اند جبهـــه

کلاس تا اطلاع ثانــــوی تعطیــل است"

من هم دیدم جایز نیست بمانـــم؛شاگـــرد برود و معلـــم بمانــــد؟

برچسب‌ها:
[ جمعه 19 تير 1394برچسب:, ] [ 11:13 ] [ هادی قادری ]
پیرمرد به زنش گفت:
 
بیا یادی از گذشته های دور کنیم
 
من میرم تو کافه منتظرت و تو بیا سر قرار بشینیم حرفای عاشقونه بگیم
 
......
 
پیرزن قبول کرد
 
فردا پیرمرد به کافه رفت دو ساعت از قرار گذشت ولی پیرزن نیومد
 
وقتی برگشت خونه دید پیرزن تو اتاق نشسته و گریه میکنه
 
ازش پرسید چرا گریه میکنی؟
 
...پیرزن اشکاشو پاک کرد و گفت:
 
بابام نذاشت بیام

برچسب‌ها:
[ جمعه 19 تير 1394برچسب:, ] [ 11:11 ] [ هادی قادری ]


 

 

 


تاکو : خدا با ماست ،چون از یانکی ها متنفره..

بلوندی : نه. خدا با ما نیست ،چون از احمق ها هم متنفره!

 

خوب بد زشت | ۱۹۶۶

 

———————————————————————————

 

راس: این به نظرتون چطوره؟!
ریچل: خب…یه خرده پایینه . یه کم ببرش بالاتر؛
یه کم بیشتر…یه کم بیشتر .آفرین ! این شد ! حالا بندازش دور…
Friends| season 10

ژاک :سخت ترین قسمت غواصی ، وقتیه که به انتهای آب می رسی.
جوانا: چرا؟
ژاک : برای بالا اومدن باید یه دلیل خوب داشته باشی، و پید ا کردن یه دلیل خوب کار خیلی سختیه.
The Big Blue |1988

خسرو شکیبایی : پسرتو چند سالته؟
پسر: پارسال ۱۶ سالم بود بچه بودم؛
دو روز بعد بابام مُرد، بازم ۱۶ سالم بود، اما دیگه بچه نبودم!
اتوبوس شب | کیومرث پوراحمد

فرمانروایی تو جهنم ، بهتر از خدمت کردن تو بهشته !
وکیا مدافع شیطان |۱۹۹۷

 

 

ده سال پیش من تو یه رستوران بودم تو آلاباما.
دو نفر اومدن سر به سرم گذاشتن ،این اولین اشتباهشون بود.
چاقو کشیدن ،این دومین اشتباهشون بود.
چاقوکشی بلد نبودن؛ این آخرین اشتباهشون بود.
Escape from Alcatraz |1979
 
 

خیلی از مردم توی پوچی هستن ، ولی فهمیدن پوچی واقعا دل و جرات می خواد.
Revolutionary Road |2008
 
 

وقتی بزرگ میشی خیلی از چیزایی که دوستشون داشتی، اونجوری که بودند به نظر نمیان.
The Hurt Locker |2008
 

– چرا آدما گریه میکنن؟ تو نمیدونی ؟ تو هیچوقت گریه نکردی؟
+ فقط یه بار خیلی وقت پیش. وقتی که اونا ولت کردن رفتن؟ مردم به دلایل مختلفی گریه میکنن. وقتی کسی میمیره ، وقتی تنها میشن، وقتی که دیگه تحمل ندارن…
– تحمل چیو؟ تحمل زندگی کردنو، وقتی که درد میکشن..
+میشه بر درد غلبه کرد؟
یه بار مارتین دندون درد داشت اتو رو زد به برق و صبر کرد ، بعد اونو گذاشت روی شونش و دندون دردشو فراموش کرد.
A short Film About love |2004
 
 

دکتر رزون خطاب به آلی شا:
ببین، کابوس اسکیزوفرنیا، گم کردن واقعیته!
تصور کن… یهو متوجه بشی که آدم ها، مکان ها و لحظاتی که برات بیشترین اهمیت رو داشتن…
نه از بین رفتن و نه مردن؛ بلکه بدتر از اون، “هرگز وجود نداشتن”!!!
چه دنیای جهنمی، برات درست میشه. /مجله مرحم
 
۲۰۰۱| A Beautiful Mind
 
 

– هیچوقت نتونستی ببینیش؟
+فقط یه بار
– چه شکلی بود؟
+ گمون کنم داشتن علاقه زیاد به یه نفر ، قاعـدتا این احساس رو در تو بوجود میاره که اون زیباست.
 
 
 

تدی : میدونی ،اینجا منو به فکر فرو میبره.
چاک : چه فکری رییس؟
تدی : کدوم بدتره؟
زندگی کردن مثل یک هیولا ، یا مردن مثل یک مرد خوب.
 
Shutter Island | 2010
 
 

دلم میخواد قبل مرگم یکی باشه که همه موزیک های تو دلم رو بدم بهش گوش کنه.
 
عصبانی نیستم | رضا درمیشیان
 
 

فرمانده لاک : همه که عقاید تورو باور ندارن!
مورفیس : عقاید من نیازی به باور اون ها نداره!
 
Matrix | 1999
 
 

این که تو یه جای درجه یک بشینی دلیل نمیشه که آدم درجه یکی باشی…
 
Philomena |2013
 

برچسب‌ها:
[ جمعه 12 تير 1394برچسب:, ] [ 12:6 ] [ هادی قادری ]
درباره وبلاگ

آیینه چون شکست \ قابی سیاه و خالی \ از او به جای ماند \ با یاد دل که آینه ای بود \ در خود گریستم \ بی آینه چگونه درین قاب زیستم\ فریدون مشیری
موضوعات وب
امکانات وب

Alternative content